English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (592 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to go into the matter U به این مطلب رسیدگی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to verify the accounts رسیدگی به محاسبات کردن حساب ها را رسیدگی یا ممیزی کردن
for brevity's sake U از بهر کوتاه کردن مطلب
audit U رسیدگی کردن
to go into U رسیدگی کردن
examined U با into رسیدگی کردن
examining U رسیدگی کردن
to llok U رسیدگی کردن
look into U رسیدگی کردن
to look in to U رسیدگی کردن
attends U رسیدگی کردن
inspect U رسیدگی کردن
attending U رسیدگی کردن
inspecting U رسیدگی کردن
examining U با into رسیدگی کردن
audits U رسیدگی کردن
examine U رسیدگی کردن
inspects U رسیدگی کردن
auditing U رسیدگی کردن
consider U رسیدگی کردن
considers U رسیدگی کردن
examined U رسیدگی کردن
to see to U رسیدگی کردن
audited U رسیدگی کردن
inspected U رسیدگی کردن
examine U با into رسیدگی کردن
verified U رسیدگی کردن
to do for U رسیدگی کردن به
examines U با into رسیدگی کردن
investigating U رسیدگی کردن
to see about U رسیدگی کردن
deal with U رسیدگی کردن
investigate U رسیدگی کردن
verifying U رسیدگی کردن
investigated U رسیدگی کردن
tries U رسیدگی کردن
attend U رسیدگی کردن
go into U رسیدگی کردن
try U رسیدگی کردن
verifies U رسیدگی کردن
verify U رسیدگی کردن
investigates U رسیدگی کردن
examines U رسیدگی کردن
checks U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checked U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
verifying U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
verifies U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
verify U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
verified U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
audits U ممیزی رسیدگی کردن
think over <idiom> U با دقت رسیدگی کردن
look into <idiom> U رسیدگی یا وارسی کردن
audited U ممیزی رسیدگی کردن
attend U توجه یا رسیدگی کردن
to go through U رسیدگی کردن گذشتن از
attending U توجه یا رسیدگی کردن
audit U ممیزی رسیدگی کردن
auditing U ممیزی رسیدگی کردن
attends U توجه یا رسیدگی کردن
to go to U رسیدگی کردن انجام دادن
prejudges U بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudge U بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudged U بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudging U بدون رسیدگی قضاوت کردن
to w up a company U امورشرکتی را رسیدگی وانرامنحل کردن
cut both ways <idiom> U به هردوطرف دعوا رسیدگی کردن
to check up U درست رسیدگی یاحساب کردن
enquires U باز جویی کردن رسیدگی کردن
inquires U باز جویی کردن رسیدگی کردن
check up U رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
inquired U باز جویی کردن رسیدگی کردن
inquire U باز جویی کردن رسیدگی کردن
enquired U باز جویی کردن رسیدگی کردن
spot check U سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
spot checks U سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
to revisit a criminal case [judicial proceedings] U یک پرونده جنایی [رسیدگی قضائی] را بازدید کردن
appose U موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
to check off U رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
defferential assets U هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
check U سرزنش کردن رسیدگی کردن
minds U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
supervise U برنگری کردن رسیدگی کردن
supervises U برنگری کردن رسیدگی کردن
supervising U برنگری کردن رسیدگی کردن
checks U سرزنش کردن رسیدگی کردن
indagate U تجسس کردن رسیدگی کردن
supervised U برنگری کردن رسیدگی کردن
mind U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
minding U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
checked U سرزنش کردن رسیدگی کردن
thoughts U سر مطلب
thought U سر مطلب
criteria U مطلب
theme U مطلب
themes U مطلب
punch line U لب مطلب
punch-line U لب مطلب
punch-lines U لب مطلب
label U مطلب
labeling U مطلب
labelled U مطلب
subject U مطلب
labels U مطلب
subjecting U مطلب
afair U مطلب
topics U مطلب
subjected U مطلب
subjects U مطلب
topic U مطلب
press releases U مطلب مطبوعاتی
principal U مطلب مهم
principals U مطلب مهم
clipped speech U حذف مطلب
matter U مطلب چیز
label prefix U پیشوند مطلب
enjambment U ادامهء مطلب
precis U چکیده مطلب
subject matter U مطلب موضوع
subjects U مطلب زیرموضوع
gist U مطلب عمده
subject U مطلب زیرموضوع
subjecting U مطلب زیرموضوع
subjected U مطلب زیرموضوع
root of the matter U اصل مطلب
the point [of the matter] U اصل مطلب
the salient point <idiom> U اصل مطلب
label alignment U هم ترازی مطلب
issued U صدور مطلب
issues U صدور مطلب
matters U مطلب چیز
mattering U مطلب چیز
press release U مطلب مطبوعاتی
mattered U مطلب چیز
issue U صدور مطلب
The crux of the matter . The quintessence. U جان کلام ( مطلب )
Lets get to the point. U بپردازیم به اصل مطلب
repeating label U برچسب یا مطلب مکرر
cliff hanger U مطلب یا داستان جالب
under pledge of secrecy U با قول کتمان مطلب
hugger mugger U تنهایی مطلب محرمانه
comprehension test U ازمون فهم مطلب
lowdown <idiom> U لپ مطلب ،حقیقت موضوع
to overleap oneself U از مطلب پرت شدن
there was no secrecy about it مطلب پوشیده ای نبود
the matter is perplexed U مطلب پیچیده است
cliff-hangers U مطلب یا داستان جالب
that is not the case U مطلب چنین نیست
Lets pass on (proceed) to the main issue. U برویم سر مطلب اصلی
hit the bull's-eye <idiom> U به اصل مطلب رسیدن
round about U دور سر گرداندن مطلب
cliff-hanger U مطلب یا داستان جالب
sleep on it <idiom> U به چیزی فکر کردن ،به چیزی رسیدگی کردن
you must have know this U حتما` این مطلب را شمامیدانستید
item of the agenda U اصل مطلب فهرست برنامه
point of the agenda U اصل مطلب فهرست برنامه
overtype mode U حالت تایپ روی مطلب
typeover mode U حالت تایپ روی مطلب
To wonder from the main topic. U از مطلب اصلی دور افتادن
contraposition U قلب مطلب بطریق منفی
the matter was kept private U مطلب را پوشیده نگاه داشتند
circumgyration U دورزدن درسخن دورسرگرداندن مطلب
the point is U اصل مطلب این است
the matter itself [the situation itself ] [ the thing itself] U این مطلب بخودی خود
you must know this U شما باید این مطلب را بدانید
the face remains U مطلب همانست که هست فرق نمیکند
doodad U مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
slur U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
doodads U مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
to get down to the nitty-gritty [to get down to brass tacks] <idiom> U فوری به اصل مطلب رسیدن [اصطلاح روزمره]
slurring U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurs U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
plate proof U نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
diction U عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
slurred U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
We shall look into the matter in due ( good ) time . U درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
paragraphist U کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
I wI'll not comment on this issue. U درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
May be I can interest you in this issue . U شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
he rode me off on a side issue U نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
catastasis U بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
ripeness U رسیدگی
considerations U رسیدگی
cassation U رسیدگی
matureness U رسیدگی
handling U رسیدگی
oyer U رسیدگی
attention U رسیدگی
service رسیدگی به
serviced U رسیدگی به
conizance U حق رسیدگی
audit U رسیدگی
audited U رسیدگی
verification U رسیدگی
auditing U رسیدگی
audits U رسیدگی
controlment U رسیدگی
inquiry U رسیدگی
puberty U رسیدگی
consideration U رسیدگی
examinations U رسیدگی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com